به گزارش قدس آنلاین، جمشید دموئی، استاد اقتصاد و رئیس دانشکده اقتصاد و مدیر مرکز بررسیهای اقتصادی مسائل اجتماعی دانشگاه لوترن کالیفرنیا است.
او معتقد استکاهش عرضه پول از طریق افزایش بهره بانکی، منجر به افت تولید و ایجاد بیکاری خواهد شد. دموئی بر این باور است که ایران در شرایط ابرتورم نیست.
تورم چیست و علل شکلگیری آن کدام است؟
تورم بالا رفتن سطح قیمتها در یک اقتصاد است. در اقتصاد دلایل پیدایش تورم را به دو دسته از عوامل اقتصادی ارتباط میدهند، آنها عبارتند از: عوامل ناشی از افزایش تقاضا یا فشار تقاضا و دلیل دیگر پیدایش تورم از افزایش هزینه تولید که به آن فشار هزینه تولید میگویند.
هر دو این عوامل بهصورتهای مختلف در یک اقتصاد صورت میگیرد که هرکدام از آن عوامل نیازمند بررسی و مداقه لازم در جهت توضیح دلایل تورم و حائز اهمیت است.
در مورد افزایش تقاضا، جان کلام در این است که تورم بر پایه نابرابری در مورد میزان پول در گردش و میزان کالاها و خدمات موجود در اقتصاد به وجود میآید. اینکه افزایش مقدار پول از کجا ریشه میگیرد از اهمیت برخوردار است و غالب اوقات نقش دولت در این زمینه حائز اهمیت خاص است.
در یک اقتصاد اگر دولتی به افزایش عرضه پول بدون رابطه با میزان تولید کالاها و خدمات مبادرت ورزد و بهعنوان مثال به چاپ پول اقدام کند این امر موجب ایجاد و ادامه آن منجر به شدت گرفتن تورم خواهد شد. در مورد منشأ هزینه بهعنوان عامل افزایش تورم نیز باید به پارهای از عوامل مهم اقتصادی توجه کرد، گهگاه قیمت پارهای از کالاهای واسطهای برای تولید بهشدت افزایش مییابد، مثال مناسب آن افزایش قیمت نفت و گاز و انرژی در یک اقتصاد است.
مشابه آن را در زمان اخیر در رابطه با جنگ روسیه و اوکراین و افزایش قیمت نفت و گاز مشاهده کردیم این فشار میتواند از جهت افزایش قیمت کالاها بهخاطر عدم وجود رقابت بین تولیدکنندگان و فروشندگان نیز صورت بگیرد که موجب افزایش تورم خواهد شد. نمونههای بارز آن را در اقتصادهای کشورهای غربی مشاهده میکنیم که سود شرکتهای فروشنده کالا بهشدت افزایش یافته و در مقابل هزینه کالاها برای تمامی اقشار مردم بهسرعت افزوده شده است.
خلاصه آنکه، سیاستهای دولت، ساختار بازارها و عملکرد شرکتهای انحصاری همه و همه میتوانند در ایجاد و شدت تورم نقش داشته باشند.
از پیشینه تورم در ایران بفرمایید.
تورم در طی دهه های متوالی قبل و بعد از انقلاب فراز و نشیبهای قابل توجهی داشته است. تورم پایین در حدود ۲ تا ۳ درصد به عنوان مشکل تلقی نمیشود. مشکل تورم موقعی آغاز میشود که بهسمت بالا حرکت کند چون در این شرایط تورم بالا موجب افزایش بیشتر آن خواهد شد.
ایران در شرایط حاضر از مشکل تورم رنج برده و بدون شک تورم بالا در ایران یکی از عمده مشکلات دولت و مردم ایران است
سیر افزایش تورم در ایران در سالهای اخیر به گونه ای بوده که بدون شک میتوان از تورم ایران بهعنوان یک تورم مزمن نام برد.
بهطور مصداقی در مورد تورم مزمن صحبت میکنید؟
برای فهم بهتر، مثالی میزنم. اگر اقتصاد طی سه سال متوالی هر سال از تورمی حدود ۵۰ درصد برخوردار باشد، سطح قیمتها در این مدت از زمان آغاز آن به صورت ترکیبی در طی سه سال متوالی به میزان ۲۱۲.۵ درصد افزایش خواهد یافت. در مقابل چنین افزایشی مشکل است که نتوان از کاهش قدرت خرید اقتصادی مردم صحبت نکرد. چنین افزایش قیمتی به تولید نیز صدمه فراوان خواهد زد. هزینه تولید از یکسو و کاهش توان بازار برای خرید از سوی دیگر علاقه به تولید را پایین میآورد و مشابه آن را در بسیاری از زمینه های تولیدی ایران مشاهده میکنیم و یکی از نمونههای بارز آن تولید مسکن است.
برای اینکه این مسئله را بهتر بشکافیم، من آمار تاریخی تورم در ایران را از منابع بانک جهانی برای ۶۳ سال گذشته از سال ۱۳۳۸ تا سال ۱۴۰۱ مورد بررسی قرار دادم.
این دوره شامل ۲۰ سال قبل از انقلاب ایران و ۴۳ بعد از تشکیل جمهوری اسلامی ایران میشود برای محاسبه تورم در دهه های مختلف از آمار موجود استفاده کرده و یک محاسبه نرخ هر سال به صورت ترکیبی از شروع این دوره یعنی سال ۱۳۳۸ تا سال ۱۴۰۱، یعنی (۲۰۲۲- ۱۹۶۰) پرداختم.
آنگاه به مقایسه ۶ دوره ده ساله از آغاز تا سال ۱۳۹۸ و سرانجام یک دوره سه ساله از ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ و یا به عبارتی دهه های ۱۹۶۰ تا دهه ۲۰۱۰ و سرانجام ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ پرداختم.
نتایج این مقایسه بسیار جالب است و میتواند تا حدی به بحث تورم در ایران و رابط آن با شرایط اقتصادی ایران در طی دهه های گذشته کمک کند.
البته ناگفته نماند که مقایسه دورهها بهتنهایی نمیتواند تمام شرایط موجود را بهصورت جامع و منطقی و مدلل بیان کند.
در دهه ۱۹۶۰ یعنی ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۷ تورم ده ساله ایران در مجموع خود به صورت انباشته صرفاً ۲۶ درصد بوده است.
در دهه ۱۹۷۰ (۱۳۴۸ تا ۱۳۵۷) این رقم در طی ۱۰ سال به ۱۲۵ درصد رسید.
در دهه بعد از انقلاب یعنی دهه ۱۹۸۰ ( ۱۳۶۷ تا ۱۳۵۸) این تورم انباشته ده ساله به ۲۱۴ درصد رسید.
در دهه ۱۹۹۰ (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۷) تورم ده ساله به ۳۲۰ درصد رسید. در دهه ۲۰۰۰ یعنی (۱۳۷۸ تا ۱۳۸۷) تورم ده ساله ایران در بهترین مورد آن یعنی ۱۷۹ درصد بود.
در دهه ۲۰۱۰ یعنی (۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸) تورم ده ساله به ۲۵۱ درصد رسید.
در سه سال از زمان (۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱) یعنی (۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲) تورم ایران در طی این دوره به ۱۸۸ درصد رسیده است.
ماههای گذشته طی سال جاری ایران با تورمی همچنان بالا در حدود ۵۰ درصد دست و پنجه نرم میکند.
این آمار نشان دهنده وخیم تر شدن اوضاع ثبات اقتصادی است که بدون شک کوچک شدن سفره مردم، عدم تمایل به سرمایه گذاریهای مولد، افزایش سفته بازی و رانت خواری و تجارت غیرمولد را به همراه دارد.
از تجارب تورم در کشورهای دیگر و نحوه مدیریت آن بفرمایید.
کشورهای زیادی با تورم مواجه هستند و همانطور که قبلا به آن اشاره کردم، ریشه های تورم را باید در فشار تقاضا و یا افزایش هزینه تولید جستجو کرد. گه گاه دلایل تورم ناشی از هر دوی این شرایط است.
با جنگ روسیه و اوکراین، قیمت نفت و گاز به شدت به بالا صعود کرد. در این میان شرکتهای نفتی نیز از آب گل آلود ماهی گرفتند به قیمتهای خود افزودند و در مقابل سودهای سرسام آور به دست آوردند.
شرکتهای تولید و توزیع کالاهای مورد نیاز مردم براساس تغییرات و گرفتاریهای زنجیره تأمین به قیمتهای خود افزودند و در بسیاری موارد به خاطر نبودن شرایط رقابتی در بازار موفق شدند که به سود خود به صورت سرسام آور اضافه کنند.
غالب کشورهای غربی بر این باورند که تنها راه چاره تورم کاهش عرضه پول است و در واقع همیشه بر این باور هستند که جدا از مسائل مختلف به تورم باید همواره به صورت یک پدید پولی نگریست و راه چاره تورم صرفاً کاهش عرضه پول است. از این رو در غالب این کشورها متوجه آن هستیم که نرخ بهره افزایش یافته و بانکهای مرکزی از این روش به مباره تورم رفته اند.
شک نیست که کاهش عرضه پول از طریق افزایش بهره بانکی، منجر به افت تولید و ایجاد بیکاری خواهد شد. ولی این اقتصادها بر این باور هستند که کاهش تورم بر ایجاد بیکاری و کاهش تولید اولویت دارد. بحث در این موارد زیاد است و فرصت پرداختن به همه در یک مصاحبه وجود ندارد.
ابرتورم چیست و خطرات آن کدام است؟
ابرتورم تورمی بسیار بالاست (حدود ۵۰ درصد به بالا در هر ماه) و به صورت سریع، در یک اقتصاد راه مییابد و قابل کنترل نیست، نمونههای آن را در زمانهای اخیر میتوان در کشور زیمبابوه مشاهده کرد ابرتورم براساس افزایش عرضه پول به وجود میآید و این زمانی است که یک دولت به چاپ پول مبادرت میورزد یک مثال مشخص از افزایش تقاضا و ایجاد فشار تقاضا در یک اقتصاد است.
غالب اوقات ابرتورم در زمان شرایط نابسامان اقتصادی رخ میدهد و این زمانی است که نوعی رکود مزمن نیز به اقتصاد کشور سایه افکنده است.
ابرتورم موجب آن میشود که مردم شروع به احتکار میکنند و مهم نیست که چه نوع کالا باشد. از کالاهای مصرفی بلندمدت شروع میشود و راه به خرید و احتکار کالاهای مصرفی در زمانهای کوتاهمدت میرسد. عدم اعتماد به سطح قیمتها موجب خرید و احتکار میشود.
در مقابل فروشندگان علاقه ای به فروش ندارند و ترجیح میدهند آنچه را قرار است امروز بفروشند به فردا موکول کنند. کمبود کالا در بازار محسوس است و ارزش پول ملی به شدت سقوط میکند.
ارزش کالاهای وارداتی بهشدت افزایش مییابد، دادن وام بهصرفه نیست و آنها که وام میگیرند با شدت در جستجوی گرفتن وام هستند چون نرخ بهره در طی زمان بالا رفته و در واقع هزینه گرفتن وام در طی زمان از بین میرود، این موجب به هم خوردن کامل سیستم مالی در یک کشور میشود.
راه چاره ابرتورم چیست؟
راه چاره ابرتورم، ایجاد یک پول جدید است که باید به یک دارایی با ارزش به عنوان مثال طلا یا یک واحد پولی قابل اعتماد وابسته شود.
این بدان معنی است که آن کشور باید به ذخایر طلا و یا واحد پولی قابل اعتماد دسترسی داده باشد.
ایجاد اعتماد در مردم برای پذیرش پول جدید بسیار دشوار است.در مورد زیمباوه این امر ۵ بار تکرار شد و هر بار شکست خورد.
به نظر من شرایط موجود ایران آن را در گروه کشورهایی که در ابرتورم هستند قرار نمیدهد. اینکه آیا ایران بهصورت ناگهانی میتواند در ابرتورم غوطهور شود بعید است.
نظر شما